سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روزنامه نگاری

( ... دروغگو )

اگر محکمه ای باشد ودر پای میز محاکمه ای بنشیند ودربرابر کرسی عدالت قرار بگیردوپاسخگوی حرفهاوتهمتهای پوچ ورکیک وبی معنی یاوه سرایانه اش باشدچه اتفاقی می افتد؟ او که در قالب داستان، شخصیت وحیثیت فردی بیچاره ودرمانده را  زیر سئوال برده واز او آدمی منفی وغیر قابل قبول جامعه وفردی با داشتن آرمانهای ضدارزشی ساخته وپرداخته، چه جوابی خواهد داشت؟ وچگونه از خود دفاع خواهد کرد؟راستی مگرمی شود بسادگی وباآرامش خاطردر کنارش رد شد وخم به ابرو نیاورد وخود را مسئول ندانست ،اگر چنین اتفاقی حاصل گردد وعدالتی اجرا شود چه نتایجی در بر خواهد داشت وشایدچه بسا افرادی نیزباید در راستای همین محاکمه باید پاسخگوی اعمالشان باشند یعنی اکثریت افراد جامعه باید پاَسخگو باشندو مسئول، چه آنانی که نوشتند وخواندند وچه آنانی که گفتند و خندیدند وبرای دیگران نیزدر همین راستا ،داستان سرایی کردند ونتایجی بهتر وعالیتروعالمگیر دریافت نمودند وایکاش داستانسرای خوش ذوق قبل از دست زدن به چنین کار ی عبس وبیهوده ،با اویعنی قهرمان داستان سخن می گفتندبااو که  ساده وبی آلایش وبدور از کینه وبغض وحسد تنها به نان خشک وپنیری ناچیز، برای سیر کردن شکم گرسنه اش وپیدا کردن سایه ای اندک برای دمی آسودن، راضی بود وصدا وفریاد رسی جز صدای بع بع گوسفندان و واق واق سکش وگاهی نیزغرش باد ونجوای نسیم وگاهی نیز نعره ابرهای تیره بگوش ودادش نمی رسید وصدا وفریاد او هم فقط برای گوسفندان وسگش آشنا بودوبس ، ولی با یک اشتباه بظاهر ساده ی یک داستانسرای ... ،آن مرد پاک وساده وصادق تبدیل به فردی با داشتن تمامی جهات منفی می گردد ومورد تمسخر جامعه قرار می گیرد داستانش به انتهای مرزها می رسد همه لعن ونفرینش می کنند وهمه اورا دروغگومی پندارند و می نامند وهمه با دیده تحقیر و...،به او می نگرندو اما او که برای اثبات مظلومیت وحقانیتش جز تکه چوبدستی وچند گوسفند وسفره خالی در دستان پینه بسته اش چیزی ندارد صدایش گرفته، غبار چهره اش را پوشانده چشمهای سرخش پر از اشک گشته وصورتش را آفتاب سوزانده ، لباسهایش پر ازخاک وموها و ابروانش درهم وژولیده ، کفشهای پاره اش را با تکه نخی به هم آویزان کرده و...، حال او چگونه از خودوبیگناهی اش ومظلومیتش ، در مقابل تو وتوکه همه امکانات وهمه افتخارات وخواسته هایت در مقابلت سر تعظیم فرود می آورند ودربست در ید وقدرت تو هستند دفاع نماید وبی گناهی خود را به اثبات برساندوصدای مظلومیت خویش را به گوش شنوایی برساند،راستی مگر صدایی از او باقی مانده ویا قدرت حاضر شدن در برابر تو را دارد وفکری جز سیر کردن شکمش گرسنه اش وتوانی برای ادعایش خواهد داشت . چوپانی صادق وسالم ولی او با داشتن همه توصیفات عالی وواقعی اش ،  به دروغگویی متهم است وهمه او را بعنوان چوپان دروغگو می شناسندداستانی برایش ساخته اند ودر کتابی برای آموزش نونهالان جامعه به تصویر کشیده اند راستی توچرا؟ تو که  بهتر از هر کسی می دانی ممکن است افرادی مثل نویسنده داستان و..و.. دروغگو باشند ولی آیا چوپانی با همه یکرنگی اش می تواند دروغگو باشد می دانم که می دانی او دروغگو نیست واما تو چرا؟وچگونه به خود اجازه دادی که با زندگی وبا ابروی او براحتی بازی کنی ووقت گرانبهای خود ودانش آموزانت را براحتی بگیری وشخصی مظلوم ودرمانده را بعنوان فردی دروغگو در قالب داستان متهم نمایی وتبسمی برلبانت به همراه خنده دانش آموزانت جاری نمایی من هرگز باور ندارم که تواینگونه باشی، مگر اینکه توهم مثل چوپان بی گناه مورد ظلم قرار بگیری و محکوم به بازی در نمایشی برای آموزش باشی و... !!! ادامه دارد ...     


ارسال شده در توسط بهلول جلفایی

ثمره نامیمون درخت خشونت

بروزاتفاق های ناگوارو تکان دهنده ای که، برخی موارد در صدر اخبار ومسائل روز مره قرار گرفته وبنوعی جامعه را تحت شعاع خود گرفته وبطریقی موجب آزردگی ودلتنگی ونگرانیهایی در جامعه می گردد  .چندی است که فضای اجتماعی کشور به دلیل بروز آنچه می توانیم آن را((شیوع خشونت اجتماعی ))بنامیم ،ملتهب شده است .حادثه میدان کاج تهران که در آن فردی در ملاءعام   ودر حضور شهروندانی که با حیرت وترس به واقعه می نگریستند ،جوانی را به قتل رساند،سرآغاز دور تازه ای از خشونت های عریان اجتماعی بودکه به شکلی سریال واردرچند وقت اخیر رخ داده اند .در حوادثی مشابه دختری باز هم در ملاء عام با ضربات چاقوی خواستگارش به قتل می رسد،دختر دیگری چشمان وزیبایی اش را در اثر اسید پاشی از دست می دهد وگزارشی هایی دیگر از تجاوزهای گروهی منتشر شدکه بیانگر شکل متفاوتی از خشونت اجتماعی بود.در رویداد تلخ دیگر، قوی ترین مرد ایران نیر با ضربات چاقو از پای در آمد.واینکه مرد تبهکاری سوار بر موتورسیکلت سبز رنگ که نقشه شوم خود را در خصوص اغفال واذیت وآزار پسر بچه های دبستانی به اجرا می گذاشت وپیر مردی 50ساله که دختر جوان 20 ساله می کشد وجسد وی را در جنگلهای گیلان می اندازد .وپیرمرد67 ساله ای که به اتهام اغفال 37 زن جوان ودختراعدام گردید.و.... افزایش خشونتهای اجتماعی از یک سووروند رو به رشد سازمان یافتگی آن، علاوه بر مردم ورسانه ها ،واکنش برخی مسئولان وبویژه نمایندگان مجلس را درپی داشت ،به گونه ای که بررسی موضوع امنیت اجتماعی با حضور دادستان کل کشور ،فرمانده نیروی انتظامی ووزیر دادگستری در اولویت کاری نمایندگان مجلس قرارگرفت.این حساسیت ها تا آنجا ادامه یافت که بحث استیضاح وزیر کشور ابعاد آشکارتری به خود گرفت ،نمایندگان تاکید می کنند نیروی انتظامی وقوه قضاییه به عنوان دو بازوی اجرایی باید برای مقابله با خشونت های اجتماعی ،فعالانه تر عمل کنند .در عین حال ،عده ای از صاحب نظران وکارشناسان ،اعتقاد دارند که هر چند نمی توان انکار کرد پاره ای اعمال نفوذها وسوءمدیریتها در کنار برخی کم کاری ها در قوه قضاییه ونیروی انتظامی به نوعی به تشدید نا امنی ها کمک کرده است ،اما جرم وجنایت غالبا ریشه اجتماعی دارندووظیفه پژوهش گران ونخبگان اجتماعی بررسی ومعرفی هر چه بیشترریشه نا هنجاریهاست .آنها تاکید دارند ،هر چندبه دلیل ویژگیهای خاص که خشونتهای اجتماعی دارند ، هر گز نمی توان آمار دقیقی از نظر نرخ کمی وکیفی این قبیل خشونتهاارایه داد ،اما آن چه مسلم است این که افزایش خشونتهای اجتماعی را نمی توان به قتل ها وتجاوزات اخیر محدود کرد ،این مسئله را حتی در رفتارهای روز مره (مثلادر ترافیک یا صف ها)ویا درگفتار های توهین آمیز،بی ادبانه ،تحقیر آمیز،متهم کننده ،ناسزا گونه ورفتارهای تخریب گرایانه می توان دید .بنا براین ،پرسش اصلی این است که این مسائل را چگونه توضیح داد وفهمید.در بررسی این موضوع ،اولین مسئله دارای اهمیت ،بویژه در جرایمی که تصادفی وناگهانی روی می دهند ،شرایط اجتماعی وفشارهاوتنش های ناشی از زندگی اجتماعی است.از فشار های اقتصادی گرفته تا تنظیم روابط فرد با دیگران در جامعه ،افزایش سرعت زندگی در شهرها ،افزایش جمعیت وکاهش فرصت ها وآسیب هایی که از این ناحیه به افراد وارد می شود ، از جمله مسائلی هستند که میزان تحمل ومقاومت افراد را در دراز مدت نسبت به استرس کاهش می دهد وطبیعتا زمانی فرا می رسد که آنها ،به ویژه افرادی که آستانه تحمل پایین تری دارند در برابر این استرس ها و تنش ها عکس العمل نشان دهند . عمده ترین این عکس العمل ها نیز به صورت پرخاشگری و تهاجم نسبت به افراد دیگر نمود می یابد . موضوع مهم دیگر به ویژگی های شخصیتی  افرادباز می گردد.این ویژگی های شخصیتی ،ناشی از تجارب وخصوصیات منحصر به فرد هر یک از ما نسبت به افراد دیگر است وزمینه هایی مانند وضعیت خانوادگی وآموزشهای که هر فرد از کانال های رسمی وغیر رسمی در طی دوران کودکی ونوجوانی دریافت کرده را در بر میگیرد . در همین رابطه ،نکته مهمی قابل بحث است وآن نیز سطح پایین مهارتهای ارتباطی وکلامی میان افراد است ،به طوری که برخی افراد با کمترین اختلاف وسوءتفاهمی مرتکب خشونتهای بزرگ وغیر قابل جبران می شوند ،این مسئله بستگی زیادی با سطح بهداشت وسلامت روانی افراد دارد ،هر چند مقصود در اینجا پرداختن به جزئیات مسئله نیست ،اما در مجموع ،آمارها وپژوهش های متعدد، خبر از کاهش سطح سلامت وبهداشت روانی افراد در جامعه در سال های گذشته می دهند ،بنایراین ،جای خالی آموزش مهارتهای زندگی ،کنترل هیجان وخشم ومدیریت بحران ،که پایه آنها از درون خانواده وسپس در نظام آموزشی شکل می گیرد ،ارتباطی تنگاتنگ با افزایش مسائل و مشکلات اجتماعی خواهد داشت .نکته مهم این است که خشونت اجتماعی ،گرچه پر هزینه است ،اما غیر قابل مهار نیست ومی توان فعالیت های زیادی برای مقابله وپیشگیری از آن به انجام رساند ،افراد وخانواده هایی که همه روزه زندگی خود را به علت خشونت از هم پاشیده می یابند ، می توانند محافظت شوند آنچه لازم است مد نظر قرار گیرد ،برخورد ریشه ای با علل شکل گیری این نوع خشونت هاست .آنچه در شرایط کنونی باید برای آن چاره اندیشی کرد کمرنگ شدن ارزش های پذیرفته شده اجتماعی است.هر نظام اجتماعی به منظور تعادل وثبات خویش نیازمند آن است که برخی ارزشها ی مطلوب برای زندگی اجتماعی را در جامعه نهادینه کند ، ارزش هایی همچون نوع دوستی ، احترام به حقوق دیگران و...، اما به نظر می رسد در جامعه ما این ارزش های انسانی روز به روز بیشتر در روابط میان افراد رنگ می بازند . شکل گیری نوعی گفتمان مبتنی بر اخلاق اجتماعی نیاز امروز و آینده جامعه ماست .نیازی که بیش از همه ، باید از طریق کارگزاران فرهنگی به فرهنگ عمومی جامعه تزریق شود.مراد از واژه اخلاق در این جا ، عبارت از آن ،بایسته های درونی وفضیلتهای انسانی هستند که اعمال انسان راجهت می دهند واخلاق در بعد اجتماعی هم در حقیقت تنظیم کننده روابط میان افراد است ،علت ناکامی در روابط اجتماعی وبروز نا هنجاریها در جامعه ،دور شدن از اخلاقیات ودستورات دینی است . دستورات دین برنامه های تنظیم اخلاق انسانی هستند .بخشی از این دستورات به اخلاق فردی مربوط می شوند وبخشی نیز به اخلاق اجتماعی ،بنابراین در مسائل اجتماعی آراسته شدن افراد به (اخلاق اسلامی)را می توان بهترین عامل در هنجارسازی دانست .همانگونه که اشاره شد ،دین بزرگترین واثر گزارترین عامل سلامت فردی واجتماعی است که می تواند جلوی بسیاری از خواسته های خلاف اخلاق انسان را بگیرد،ودر مقابل ،درونی نشدن آموزه ای دینی واسلامی ریشه بسیاری از رفتارهای ضد اجتماعی است . از این رو ، با ارتقای فرهنگی ودرونی سازی آموزه ای دینی می توان (الگوی رفتاری مطابق با شان یک فرهنگ جامعه اسلامی را شکل داد .نهاد خانواده وبه ویژه در جامعه کنونی ما ،رسانه ها ضلع مهم درونی سازی چنین آموزه هایی هستند ،مطبوعات وصدا وسیما می توانند با برنامه ها ،فیلم هاوسریالهای آموزنده واخلاقی ونیز با تحلیل های کارشناسی در این زمینه پیش قدم باشند .نکته آخر آنکه خشونت های حال ،یک مرتبه ودفعی به وجود نیامده اند ،بنایراین ،تصور درمان یک شبه هم تصور نادرستی است ،اما به هر حال می توان در کوتاه مدت بااقدامات انتظامی وقضایی ، هزینه خشونت را بالا بردوبا تبلیقات مناسب ، آن را فرا گیر ساخت تا در صد بروز آن کاهش یابد ،اجرای سریع وبدون اغماض قانون از مهمترین عوامل در جلو گیری از گسترش خشونت در جامعه برای کوتاه مدت است ،اما باید به موازات اجرای قانون کار فرهنگی افزایش داد وبرای اخلاقی کردن جامعه چاره ای جامع اندیشید  /

منابع:

1-نشریه امید(ارگان جمعیت پیشرفت وعدالت ایران اسلامی)

2-روزنامه هفت صبح شماره 135 صفحه حوادث


ارسال شده در توسط بهلول جلفایی